کد مطلب:210482 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:331

خشونت منصور دوانیقی بر امام صادق
روزی منصور (خلیفه ی عباسی) به وزیرش ربیع گفت: هم اكنون جعفر بن محمد علیهماالسلام را این جا حاضر كن! ربیع، فرمان منصور را اجرا كرد و حضرت صادق علیه السلام را احضار ساخت. منصور با كمال خشم و تندی به آن حضرت رو كرد و گفت: خدا مرا بكشد اگر تو را نكشم! آیا در مورد سلطنت من اشكال تراشی می كنی...؟ امام صادق علیه السلام فرمود: آن كس كه چنین خبری به تو داده، دروغگو است...!

ربیع می گوید: جعفر بن محمد علیهماالسلام را هنگام ورود دیدم كه لب هایش حركت می كند. وقتی كنار منصور نشست، لب هایش همچنان حركت می كرد و لحظه لحظه از خشم منصور كم تر می شد. پس از آن كه جعفر بن محمد علیهماالسلام از نزد منصور رفت، پشت سر ایشان رفته، به او عرض كردم: زمانی كه شما وارد بر منصور شدید، منصور بر



[ صفحه 68]



شما بسیار خشمگین شد، ولی وقتی كه نزد او آمدید لب های شما حركت كرد و متعاقبا خشم او نیز كاسته شد. شما لب هاتان را به چه چیز حركت می دادید؟!

حضرت صادق علیه السلام فرمود: لب هایم را به دعای جدم حسین بن علی علیهماالسلام حركت می دادم. ربیع می گوید: از جعفر بن محمد علیهماالسلام التماس دعا كردم تا آن دعا را بازگوید. در جواب خواسته ام فرمود: آن دعا این است: «یا عدتی عند شدتی و یا غوثی عند كربتی احرسنی بعینك التی لا تنام و اكفنی بركنك الذی لا یرام؛ ای نیروبخش من! هنگام دشواری هایم و ای پناه من! هنگام اندوهم، با چشمت كه نخوابد، حفظم نما، و مرا در سایه ی ركن استوار و خلل ناپذیر، قرار ده.» [1] .


[1] اصول كافي.